گروه مدیریت آموزشی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران
چکیده: (44 مشاهده)
رهبری، مفهومی محوری در نظریههای مربوط به عملکرد سازمانهایی مانند مدارس و بوروکراسیهای آموزشی است، اما اخیراً به دلیل کوری جنسیتی، پیامدهای تقسیم کار جنسیتی و سلسله مراتبی، در سطوح مختلف، بسیاری از مفاهیم مدیریت آموزشی با دیدگاهها و پرسشهای انتقادی مواجه شده است. این انتقادها بر ادعاهای دانش و رویکردهای پژوهشی پوزیتیویستی است که فرض جهانشمولی تجربه مردانه را به تصویر میکشند. الگوی پژوهشی پوزیتیویستی موجب شکلگیری سیاستهای مداخلهگرایانه لیبرال در مورد فرصتهای برابر در طول دهه 1970 و اوایل دهه 1980 شده بود. چنین سیاستهایی که بر اساس نظریه اجتماعی شدن نقش جنسیتی بنا شده بودند، به دنبال تسهیل پذیرش «نقشهای رهبری توسط زنان» در مدارس بودند تا تعادل جنسیتی عادلانهتری ایجاد کنند اما کاهش زنان در چنین موقعیتهایی در این دوره نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از صرفاً اطلاعات آماری است. این مقاله براساس رویکرد پژوهش نظری با بازسازی مفهوم فمینیستی رهبری آموزشی، موفقیتها و ناکامیهای زنان در این عرصه در مقابله با قدرتهای چندجهته و چندوجهه را مورد بررسی قرار میدهد. یافتهها نشان میدهد، اگرچه مفهومسازی رهبری زنان در آموزش و پرورش بدون مشکل به نظر میرسد، اما امید کمی برای تبدیل آموزش و پرورش به مکانی برای تغییر رهاییبخش وجود دارد. بنابراین، بازسازی دیدگاهی از رهبری ضروری است که با فردگرایی جنسیتی، روابط سلسله مراتبی، عقلانیت بوروکراتیک و اصول اخلاقی انتزاعی مقابله کند. دیدگاه فمینیستی رهبری آموزشی صرفاً نمیخواهد زنان را به عنوان ابژه در گفتمان مردسالارانه، که در آن بر یکسانی به جای تفاوت تأکید میشود، بگنجاند. یک نقد فمینیستی در نهایت منجر به بازتعریف روششناسیها، معیارهای اعتبار و شایستگی و در نهایت تعهدات سیاسی و معرفتشناختی زیربنای مفاهیم یا گفتمان غالب میشود.
نوع مطالعه:
گزارش مورد |
موضوع مقاله:
تخصصي