این جستار به نقد رویکردهای جاری در مدیریت آموزشی ایران پرداخته و نشان میدهد که این حوزه، تحت تأثیر تقلیدهای صرف از الگوهای وارداتی، هویت معرفتی و فرهنگی خود را از دست داده است. مدیریت آموزشی در ایران، بهجای نگاه به میراث عمیق حکمت ایرانی ـ که تربیت را فرآیندی وجودی و معنوی میداند ـ در چارچوبهای مکانیکی و کارکردگرایانه قرار گرفته که از درک نیازهای فرهنگی جامعه ایرانی ناتوان است. جستار یادشده بر ضرورت تلفیق خلاقانه میان حکمت ایرانی و دانش جهانی تأکید داشته و استدلال میکند که تنها از این طریق میتوان نظامی مدیریتی ایجاد کرد که هم ریشه در ارزشهای فرهنگی و فلسفی ایران داشته باشد و هم در تعامل مؤثر با دانش معاصر جهان، انسانهایی خلاق، نقاد و حکیم تربیت کند. جستار با گشودن چشماندازی نو، نشان میدهد که میان دانش ابزاری و حکمت میباید پیوندی سازنده ایجاد شود. در عین حال، به این پرسش حیاتی میپردازد که چگونه میتوان نظام مدیریتیای طراحی کرد که در عین حفظ هویت ملی، با جهان تعامل پویا برقرار کند؟ پیام اصلی جستار این است که عبور از بحرانهای کنونی مدیریت آموزشی ایران تنها در گرو بازآفرینی مسیر گفتوگویی میان علم و حکمت است؛ گفتوگویی که نظام آموزش و پرورش ایران را به بستری برای معنا، نوآوری و تعالی تبدیل میکند.